سفر جنگلی

همگی رفتیم عین ک... سر راست تو اوتوبوس
ران و ریندو کنار هم نشسته بودن، موچو و سانزو کنار هم،موچی و شیون کنار هم و من بدبختم که تنها و ایزانا هم پشت صندلی راننده
تصمیم گرفتم یه چی بخونم
-بابای سفر
همه( به غیر ایزانا):ای بله!
-ک... صکش خر!!
همگی:ای بله
-یک من یکه کند بر کمرت تکیه کند بابای سفر
*ادامه دادید به خوندن و کلی هم توی اتوبوس رقصیدن اونم با اهنگ هایده و شماعی زاده و مهستی و همچنین گوگوش*( من چی زدم چرا باید توی ژاپن اینا اهنگای ایرانی گوش بدن اونم مال دهه 60)
تمام مدت راننده:ಠ_ರೃ
بعد مدتی پر از جنب و جوش رسیدید اونجا( جنگله)
ایزانا:خب ارازل و اوباش رسیدیم!!
واقعا قشنگ بود انتظار نداشتم
شیون:ناموسا خوبه برای تفریح
موچی:اره حالا چطوریه؟! چند نفری تو کلبه ایم ؟!
ایزانا:دو نفره
- هیی من همیشه بین این همه ک..یر تنها ام چرا؟!زیرا من تنها ک..ص هستم که البته الان خوبه کل یه کلبه مال منه
ایزانا:.... زر نزن یه لحظه
ایزانا:خب! ران و ریندو که باهم شیون و موچی هم با همن و سانزو و موچو هم باهمن منم که خودم تنها و این بی ناموسم که همیشه تنهاست
-من مانده ام تنهای تنهای تنهااااااا
شیون:ببر صداتو شا.. شنیدم روت!!
-به تو چه! بعدشم قیچی ندارم ببرم صدامو! اصلا چطوری ببرم وقتی قیچی ندارم ک..صخول؟!
شیون:نه! تو دیگه جدی ک..
ریندو:صلوات!
همگی:الله و مَثل الا محمد و عال محمد و اجن فرج اهم
ایزانا:ಠ_ರೃها؟! مگه ما مسیحی نیستیم دیوثا؟!
-من ایرانیم رهبر انقلاب!!
ایزانا:....
ریندو:الان این ک..شعرا رو ولش کنید بریم توی کلبه ها؟!
ایزانا:اره اره.. ب.. بهتره بریم تا این خوب وضع مغزمونو نخورده
همگی عین ک..یر راست رفتن توی کلبه هاشون و ماجراها ی ک..صشعر احساس میکنم داشت شروع میشد کم کم!!

برای پارت بعد 12 لایککککککککککککک
دیدگاه ها (۳)

عکس بصی بی ربط... به هرحال میخوام یه فن فیک خنددار از «توکیو...

دفاع مقدس ریونجرز

سفر جنگلی

لحظات زیبای زندگی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط